عیسی
تاریخ : سه شنبه 7 تير 1390
نویسنده : Oda Pardeks

اولین دیالوگ فیلم که از زبان دختری است که قرار هست که منجی بشر از او زاده شود بیان می شود 

نکته : داستان در مورد بدنیا آمدن این کودک این است که این کودک بوجود آمدنش از طریق رابطه ای نامشروع است و مادرش او را حمل می کند تا زمان وضع حمل که دقیقا مصادف با ولادت حضرت عیسی و آغاز سال نو میلادی است میباشد . این حرکت موذیانه نیز در راستای اهداف شیطانی هالیوود و ایجاد شبهه در اذهان مردم و سکولاریزه کردن آنهاست همچنان که در فیلم کد داوینچی 1 هم داشتیم این فیلم سعی بر این داشت که این موضوع را به بیننده القا کند که تمام داستانهایی که در مورد حضرت عیسی و حضرت مریم می داند اشتباه است 
در این فیلم هم تقارن ولادت حضرت عیسی و بدنیا آمدن این کودک که قرار است منجی باشد در ذهن ناخودآگاه بیننده شبهه ای نسبت به حضرت عیسی و نحوه ی بدنیا آمدن ایشان ایجاد می کند 
اولین دیالوگ فیلم که از زبان دختری است که قرار هست که منجی بشر از او زاده شود بیان می شود 

نکته : داستان در مورد بدنیا آمدن این کودک این است که این کودک بوجود آمدنش از طریق رابطه ای نامشروع است و مادرش او را حمل می کند تا زمان وضع حمل که دقیقا مصادف با ولادت حضرت عیسی و آغاز سال نو میلادی است میباشد . این حرکت موذیانه نیز در راستای اهداف شیطانی هالیوود و ایجاد شبهه در اذهان مردم و سکولاریزه کردن آنهاست همچنان که در فیلم کد داوینچی 1 هم داشتیم این فیلم سعی بر این داشت که این موضوع را به بیننده القا کند که تمام داستانهایی که در مورد حضرت عیسی و حضرت مریم می داند اشتباه است 
در این فیلم هم تقارن ولادت حضرت عیسی و بدنیا آمدن این کودک که قرار است منجی باشد در ذهن ناخودآگاه بیننده شبهه ای نسبت به حضرت عیسی و نحوه ی بدنیا آمدن ایشان ایجاد می کند 


اما دیالوگ :
زمانی که من یک دختر کوچولو بودم 
مادرم هر شب قبل از خوابیدن بهم یادآوری می کرد که قلبم رو برای خداوند باز کنم ،
برای اینکه خداوند مهربان ، بخشنده و عادل بود .
زمانی که چند سال بعد پدرم ما رو ترک کرد اوضاع تغییر کرد
پدرم ، مادرم رو تنها گذاشت تا من وبرادرم رو در یک خانه در نزدیکی صحرای ( مجاو mojave ) بزرگ کنه 
مادرم دیگه هیچ وقت راجع به مهربانی و بخشندگی خداوند صحبت نکرد ( ! )
در عوض مادرم درباره ی نبوت صحبت کرد ( ! )
در یک زمان وقتی که دنیا در تاریکی پوشیده میشه و سرنوشت انسان رغم می خوره ...
یک شب سرانجام جرات کردم و از مادرم پرسیدم : چرا خداوند تغییر کرد ؟ ( ! ) چرا خداوند از دست بچه هاش اینقدر عصبانی بود ؟ ( ! )
اون گفت نمی دونم ...
در حالی که به شدت من رو در آغوش گرفته بود ....
گمان می کنم خداوند از تمام این مسخره بازیها خسته شده بود ... ( !!! )

البته تفسیر این دیالوگ به عهده ی اساتید 



صحنه ی اول فیلم :
میکائیل از ماه ( عرش خداوند ) به زمین سقوط می کند :
[تصویر: 45aea7824ace4a099836.JPG]
*******
نکته رمز آلودش اینه که در شهر لس آنجلس ( فرشتگان گمشده ) ! در ساعت 1 و 2 دقیقه ی 23 دسامبر ( 7 روز مانده به روز ولادت حضرت مسیح ) 
[تصویر: fd1d2368e8c8454488b1.JPG]

*******
چهره ی میکائیل خونی و نشانه خشم خداوند و رانده شدن او ! با نگاهی به آسمان 

[تصویر: a217f0bc0f594348b81d.JPG]

*******

میکائیل بالهای خود را بوسیله ی خنجری که با خود دارد قطع می کند . در این هنگام اتفاقی می افتد ، هاله ای از نور به سمت سر او و سپس به سمت حلقه ای که در گردن اوست می رود و حلقه از گردن او باز شده و به زمین می افتد 
به این معنی که میکائیل خود را از زیر بار بندگی خداوند رها می کند و آن حلقه که نشان یوق بندگی اش است از او جدا می شود ( مفهوم آزادی غربی _ بدون خدا ! ) 

[تصویر: e50f0fd2459e4ec68418.JPG]

[تصویر: bf9b36acaad04d14b43c.JPG]

[تصویر: 9ea9dc27d6d84980a308.JPG]


میکائیل پس از اینکه وارد یک اسلحه فروشی ( یا انبار اسلحه ) می شود خود را کاملا مسلح می کند و و در هنگام خروج از آنجا بدلیل قفل بودن در با انفجار صلیبی بر روی دیوار ایجاد می کند ! در هنگام خروج نمادین او از داخل صلیب دو پلیس که در حال گشت زنی هستند و بدلیل انفجار ایستاده اند با دیدن میکائیل سعی در دستگیری او دارند 

[تصویر: 860e2489b6c34cb59bd8.JPG]

***********
پلیسها قصد دستگیری او را می کنند و میکائیل یکی از آن دو پلیس را خلع سلاح می کند 
آن پلیس دیگر که عقب تر ایستاده و به سمت میکائیل نشانه رفته ناگهان توسط نیرویی تسخیر می شود 

[تصویر: 259fe2ba710b472dbe12.JPG]

و به میکائیل هشدار می دهد :
_چیکار داری می کنی میکائیل ؟ اینا دستورات تو نبودن !
میکائیل : من از دستورات خودم پیروی می کنم !
_: پس تو هم همراه بچه می میری !

منظور سازنده ها از این دیالوگ میکائیل شبیه سازی تمرد شیطان است

برچسب ها :

نقد و بررسی فیلم لژیون (2)


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
موضوعات مرتبط: , ,
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید